در مورد کودک مستقل همه ی ما کم و بیش این داستان را شنیده ایم که در آمریکا ، خانواده ها ، نوجوانان شانزده ساله ی خود را از خانه بیرون می کنند و او مجبور است هزینه های زندگی خود را ، خوش بپردازد و بخاطر همین استقلال است که آنها موافقند ،
اما باید بگویم که این داستان زیبای ناشی از تنبلی خود ما در جستجو ، کمابیش غلط است.. شاید کمی پیازداغ قضیه زیاد است . در حقیقت جوامع غیر پیشرفته صرفا نتایج جذاب را دنبال می کنند و کاری به مسیر انجام یک اتفاق ندارند ، در این مساله هم کسی نرفته جستجو کند که چطور جامعه آمریکایی ، نوجوان پانزده شانزده ساله ی مستقل تربیت می کند؟
در جامعه ی آمریکایی ، از ابتدا رسیدن کودکان به مدرسه با اتوبوس های زرد بزرگ انجام می شود ، این حس دور هم بودن کودکان در کنار هم ، در مسیر رفت و برگشت مدرسه ، یک تجربه مسالمت آمیز کوتاه مانند مسافرت را تداعی میکند که هر نفر مسیول رفتار خود در این مسیر است ، حال آنکه دیده می شود که خیلی ها هم همراه پدر و مادر به مدرسه می روند که خب، حقیقتا جمع کم تری هستند.
در مدرسه ، تعلیم و تربیت بصورت کارگاهی است ، یادگیری یک امر درگیرانه و مبتنی بر تلاش جمعی است ، در حقیقت معلم نقش یک تسهیلگر در آموزش را دارد تا نقش سنتی چوب به دست معمول را ، هر کودک آمریکایی می داند که باید بخش عظیمی از مسیر آموزش را با تحقیق فردی و جمعی بیاموزد و برای آن بصورت مستقل تلاش می کند ،
در حقیقت ،مدارس در جامعه آمریکا، مشارکت محور هستند و مشارکت ، از اصلی ترین پایه های استقلال کودکان است.
اما به خانواده برسیم ، خانواده های آمریکایی زیاد مسافرت می روند ، زیاد تفریح می کنند ، سینما،تیاتر،شهربازی،استخر،ساحل،کمپینگ های خانوادگی همه و همه محیط هایی هستند که مشارکت کودکان در امور را لازم می کند ، به آنها وظیفه ای سپرده می شود تا آن وظیفه را به بهترین شکل انجام دهند. تمرین سپردن وظیفه ، بصورت عادی و روتین در مورد کودکان انجام می شود ، وسایلت را جمع کن ، ماشین را با پدرت تمیز کن ، موزیک های سفر را چک کن ، وبسایت سینما را چک کن ، تیکت استخر را به این تعداد بخر ، کمکم کن تا چادر کمپینگ را احداث کنم. همه و همه وظایف کوچکی هستند که البته بصورت مستمر تکرار می شوند.
استمرار در سپردن وظایف ، یک تمرین خوب در ایجاد حس اختیار و استقلال در کودکان است.
کودکان آمریکایی، پول را می شناسند ، یعنی چه؟ بچه های ما هم می دانند پول چیست…
نه، اینکه می گویید در آمریکا بچه ها از سن شانزده سالگی وظیفه دارند پول خود را در آورند(هر چند تاکید می کنم این یک افسانه است و نمی توان این مساله را به تمام جامعه ی آمریکا تعمیم داد) ، یعنی آنها پول را می شناسند،
ارزش پول را می دانند ، تمام تصمیمات مالی در خانواده های آمریکایی بصورت شفاف با فرزندان در میان گذاشته می شود ، خرید وسایل جدید، کاهش یا رشد درآمد ، گرفتن وام ، خرید ماشین جدید ، تغییر دیزاین خانه ، به آنها شرح داده می شود ، آنها با تآمل و تعامل مالی با والدین بزرگ می شوند ، قدر پول را از فرزندان ما بیشتر می دانند ،
در مدارس بر توانایی های ایجاد درآمد آنها تاکید می شود ، خانواده از شرکت کودک خود در بازارچه ی محلی و فروش شربت آبلیمو از طرف او، احساس سرخوردگی نمی کنند ،روزنامه رسانی با دوچرخه هنوز هم از بهترین کارها برای کودکان و نوجوانان در حومه ی شهرهای آمریکاست.
آگاهی های مالی را از کودکی به فرزند خود انتقال دهید که از پایه های رشد یک کودک مستقل است.
ما چکار کنیم؟ چه اموری را انجام دهیم تا کودکی مستقل داشته باشیم؟ در ایران سیستم مدراس کاملا متفاوت است و ما نمی توانیم آن را پیاده سازی کنیم ، پس بهتر است نگاهی دقیقی به مسایل درونی و آموزه های شخصی فرزندان داشته باشیم .با خواندن این مطلب هم می توانید اطلاعات خوبی کسب کنید.
دنباله ی این مطلب را هفته ی دیگر در وبسایت فیروزه می نویسم.-نوشته شده توسط دپارتمان مراقبت از کودک گروه ایران مراقب